Monday 14 January 2013

از برای من .. تخت خواب من ..


یه مدت که توی خونه نیستی ..( خونه یعنی اون جایی که هیچ جا مثلش نیس ) .. بعد که از سفر برمیگردی .. حالا چه این سفر یکی دو روزه باشه .. چه یک ماهه .. چه چند ساله .. چه تفریحی توی هاوایی .. چه کاری توی عسلویه ..  یکی از اعضای خونه هس که صدات میزنه تا در رو باز میکنی .. که هر چه سریعتر خودتو بهش برسونی .. حالا اگه میخوای دوش بگیر .. میخوای سلام علیک کن با اهل خونه یا هر کار دیگه .. ولی اون بی تابانه میخواهدت .. زود برو پیشش ..

پیش تخت خواب خودت ..

با اون ملافه ی تمیز و قدیمیت .. با لحاف مهربونت که اول خنکه و بعد با هم گرم میشین ..

زانوتو که بلند میکنی و توی تخت میذاری دلت از هیجان عجیبی میلرزه .. یه هم آغوشی عمیق و رها ..

انگار خواب های تمام اون مدت رو جمع کرده که یکجا بهت ببخشه .. چقدر عزیزه ..  انگار میگه نرو دیگه .. باشه ؟

 (+)

No comments:

Post a Comment