Monday 6 May 2013

حبستو میکشم ..

یه چیزی همین الان شنیدم .. 
  همین الان که میگم یعنی همین الان .. ساعت 5 صبح روز 6 می سال 2013 

ماجرا از این قرار بود که 3 ماه رفتم سر تمرین تئاتر .. یا بهتر بگم سه ماه کشیدم خودم رو سر تمرین تئاتر .. بدون ذره ای بازخورد مثبت در وجودم از شرکت در تمرین ها .. پدیده ی نادری بود .. تئاتر که حال من رو دگر گون میکرد و میکنه سه ماه رس من رو کشید و حتی شب اجرا هم حال من رو خوب نکرد 
شک کردم بهش .. آره .. اینم عجیب بود .. دیگه آدم یه چیز رو باید بذاره و شک نکنه بهش .. ولی کردم .. و این شک خرابم کرد

گفتم فلانی گفته بود که من 35 ساله اجرا میکنم و هر روز که میام سر صحنه مور مور میشم .. هیجان دارم .. انرژی میگیرم .. من
 هنوز تاتی تاتی هم نکردم توی تئاتر .. یعنی تموم شد ؟ یعنی اشتباه کردم باز من ِ اشتباه کن ؟

بهش که گفتم گفت چی انتظار داشتی ؟ انتظار داشتی که یه چیزی از بیرون بیاد و حالتو خوب کنه ؟ 
گفتم آره دیگه .. انتظار داشتم وقتی اون "چیز" رو با دقت انتخاب کنی .. حالت رو خوب کنه 
گفت همچین چیزی امکان نداره .. با قانون مغایره .. چیزی از بیرون حال آدم رو خوب نمیکنه .. هیچ کاری .. هیچ پدیده ای هیچ زنی هیچ بویی هیچ رنگی .. این تویی که باید این کار رو بکنی در نهایت..ملال آوری در دراز مدت نقطه اشتراک همه ی اجزای عالمه .. هیچ پدیده ی جذاب بالذاتی وجود نداره  
دنیا رو سرم خراب شد .. چون معتقد بودم که باید یک پدیده ی جذاب بالذات برای هر آدم وجود داشته باشه .. چندین سال به این باور بودم که کار آدم فقط پیدا کردن اون پدیده است .. و حالا میشنیدم که پدیده ی جذاب بالذاتی وجود نداره  
گفتم پس چه فرقی هس بین فلان آدم و فلان آدم .. اگر منم که فرق و علاقه و عشق "ایجاد" میکنم . منم که جور دیگه نگاه میکنم ..منم که از نو کشف میکنم ... چه فرقی هست بین مهندسی عمران و فیلم سازی اگر منم که هیجان و لذت ایجاد میکنم .. چه فرقی هست بین چیزهای توی دنیا.. بین اون چیزی که مثلا با درون من ارتباط برقرار میکنه و نمیکنه  
گفت فرقش اینه که باید کاری رو انجام بدی که بتونی توش این فرق رو ایجاد کنی .. بتونی هر روز از نو کشفش کنی .. توی آدمها و کارهای دنیا باید اونی رو انتخاب کنی که بتونی تنگه ی ملال آوریشو خرد کنی .. حبسشو بکشی .. بتونی از پس تکراری شدنش بر بیای بتونی توش ایده ی نو بیاری .. از نو بشناسیش .. از زاویه جدید نگاهش کنی .. شاید تو توی مهندسی عمران نتونی این کارو بکنی ولی اون چیزی که با درونت ارتباط برقرار کرده فرقش با چیزای دیگه اینه که میتونی هر روز دوباره نگاهش کنی . از نو.. کسی که 35 ساله توی اجرا هر روز چیز تازه میتونه ببینه آدمیه که برای اجرا ساخته شده .. آدمهایی هم که 30-40 سال توی عشقشون هر روز چیز تازه میبینن  هم آدمهایی هستن که برای هم ساخته شد 

دنیا دوباره آباد شد 

2 comments:

  1. mifahmam chi migi ....

    nemitoonam type farsi konam rahat nistam, vali bazam mikhoonamo vase dovomin bar be omide chape nazaratam type mikonam...

    midooni yani chi??/
    yani hanooz OMID dari ke kole in neveshteharo dobare bekhooni, gheyde class o bezani ye adamio be vaseteye neveshtehash goosh bedi va beshnavi va dobare benevisi ke age inbaram chap nashe,dobare talash mikoni ....

    hala, OMIDETO az dast nade :)

    ReplyDelete
  2. ... تل می ابوت ایت

    ReplyDelete