Saturday 9 February 2013

String !


     - خواب دیدم روی اون نیمکت پارک نشستیم با هم . داره Esse  میکشی .. به من هم نمیده .. همینطوری نگام میکنه
باهمون لبخند موذیانه اش ..
- همون که اعصاب خردکنه ؟
      - نه ..نه اون..اون یکی ..
      - خوب بعد !
       - هیچی ..خودشم دیگه نمیکشید و فقط نگاهم میکرد ..سیگار خاکسترمیشد .. من هم نگاهش میکردم ببینم کی میافته ..ولی نمی افتاد ! خیلی خیلی گذشت و نیافتاد خاکستر .. تا خودش انداخت زیر پاش و لهش کرد ..

****
        - خواب دیدم که اومدم خونه اش .. یه چندروزی جا نداشتم بمونم. داشتم چمدون ها رو مرتب میکردم و شال سرم بود .. یهو شالم گیر کرد به قفل یه چمدون .. هر کار کردم در نیومد .. کلافه شدم . اتاق گرم بود . موهام به هم ریخت .. صداش کردم ..اومد و کمک کرد شالم رو بیارم بیرون از قفل .. همونجوری به هم ریخته بهش گفتم ..خوب ببین این جوری که نمیشه .. بیا یه کار کنیم ..گف چیکار .. گفتم بیا ازدواج موقت کنیم ولی کسی هم ندونه .. گف حالا به چند تا کلمهکه بگیم دیگه درسته همه چی ؟.. گفتم هر چی من اونجوری راحت ترم .. فکر کرد .. طولانی .. بعد با همون آرامش عجیبش گف باشه ولی به یه شرط .. گفتم چی ؟ .. گف به شرط این که لباسام رو اطو کنی .. !!

       - ههه هه .. تو خواب هم دست از آزار و تیکه انداختن و تحقیرش بر نمیداری ؟
       - من اینجوری نمیبینم .. اطو کردن توی ذهن من یه نماده ..
       - نماد چی ؟
String !! -       

1 comment: