Tuesday, 25 February 2014

چند نکته رو خاطر نشان کنم ..

یک - خوب بودن خیلی سخته .. درک کردن خیلی سخته .. فهمیده بودن .. روشنفکر بودن .. عصبانی و دریده نبودن خیلی سخته .. و در عین حال که همه ی اینها بخوای باشی و روابط اجتماعی زیاد هم داشته باشی و اثز گذار هم باشی و حق و حقوق اضافه هم برای خودت قائل نباشی .. مثلا "حق دریده بودن و عصبانی شدن به صرف "فعال" بودن " یا مثلا  "حق داد زدن و بی ادب بودن و رعایت نکردن .. به صرف "مسئول" و مدیر بودن و حرف پیش بردن" .. سخته .. کلا سخته .. خیلی جاها اصلا بقیه ازت توقع دارند .. که بد و بی اخلاق باشی ..
آدم با جنم و برش دار مترادف میشه با آدم بی اخلاق + توجیه ..
"رعایت کردن انسان" و با مردم مثل انسان رفتار کردن .. و مقابله با اون نگاه "تو سری خور پندار" دیگران  و تضاد های درون خودت .. گاهی به سختی "دویدن با پای شکسته" میشه ..  
همونقدر سخت و درد آوره .. و همونقدر هم از بیرون احمقانه به نظز میزسه .. چون آدمی که پاش شکسته رو کسی ازش انتظار دویدن نداره که هیج .. سرکوفت هم میشنوه .. و اگر خودش رو مجبور کنه و ملزم به دویدن .. توی تحمل اون درد .. تنها ترین خواهد بود ..  

دو – لعنت به این دوربین گوشی ها و عکاسی با اون .. "کیفیت" از عکس ها رخت بر بسته .. آرزو دارم مردم برگردن به همون دوربین دیجبتال های سابق .. یا حد اقل تلفیفی از هر دو .. دوستمون 500 تا عکس داره .. یه دونه اش هم نیست که اونقدر آبرومند 
و درست درمون  باشه که بشه ازش استفاده رسمی کرد .. همش "فیس بوکی" ه .. کیفیت ها داغون .. لبها جمع ..

سه -  تئاتر 3 روزه دیگه اجرا میشه .. استرس دارم ..  

Monday, 10 February 2014

آزار ..

There is no worse hell than
To remember
vividly
a
kiss
that never occurred.
...